بهبود پرتاب پنالتی در بسکتبال

بهبود پرتاب پنالتی در بسکتبال

در تئوری،پرتاب پنالتی باید ساده ترین شوت بسکتبال باشد. فرستادن یک بازیکن حریف به پشت خط پرتاب پنالتی، مانند بخشیدن امتیاز به حریف است. از همین رو به خط پرتاب آزاد، نام مستعار خط خیریه (charity stripe) داده اند.

پرتاب پنالتی یک شوت ۴٫۵ متری است که بدون دفاع زده می شود.

در زمان انجام این پرتاب، فقط شما، حلقه و توپ هستید. شما باید توپ را درون سبد قرار دهید. ساده است، این طور نیست؟ خب، به این سادگی ها هم نیست.

هنگامی که شما پشت خط پرتاب آزاد ایستاده اید توپ در دستتان است و همه چشم های موجود در سالن روی شما و بازی در پشت خط متمرکز شده است. می توان هر نامی جز پرتاب آزاد و اختیاری برای آن در نظر گرفت.

اگر شما دیدید که پشت خط پرتاب آزاد ایستاده اید،می توانید مطمئن باشید که دارید کار درست را انجام می دهید. با این حال اگر نتوانید از این موقعیت استفاده کنید، تیمتان در شرایط سختی قرار می گیرد. در زیر راهنمایی هایی برای کمک به شما برای گل کردن پرتاب پنالتی در شرایطی که تحت فشار هستید،آورده شده است.

خالی کردن فکر

این غیر معمول نیست که هنگامی که یک بازیکن برای انجام پرتاب پنالتی به پشت خط می رود، مربی اش برای انجام آخرین نصیحت، فریاد بزند که : ”آرنجت رو داخل نگه دار”. با این حال ممکن است این نصیحت نتیجه معکوس داشته باشد. اصلاح کردن استایل شوت زنی شما قبل از انجام یک پرتاب پنالتی یا حتی فکر کردن به آن، معمولا می تواند شانس گل شدن توپ شما را کاهش دهد.

علم موجود در پشت این پدیده مسحور کننده است. قشر مغزی (cerebral cortex) بخشی از مغز است که هنگامی که یک نفر در فرایند یادگیری یک مهارت حرکتی جدید (مانند شوت زدن یک توپ بسکتبال) است، بیشترین فعالیت را دارد.

در این مرحله از فرآیند یادگیری، مغز آگاهانه بدن را راهنمایی می کند. مثلا به بدن فرمان می دهد: زانوهایت را شبیه این خم کن، توپ را در این نقطه رها کن و غیره.

هنگامی که کسی در یک مهارت ماهرتر می شود، کنترل این فعالیت ها از قشر مغز به مخچه (قسمتی از مغز که برای هماهنگی مهارت های حرکتی مجهزتر است) منتقل می شود.

این انتقال به این دلیل مهم است که دسترسی به اطلاعات مخچه برخلاف اطلاعات قشر مغز، به صورت آگاهانه صورت نمی گیرد. به عبارت دیگر، مغز می داند که برای انجام یک شوت بسکتبال نباید آن را به صورت تکه تکه (همان طور که در زمان یادگیری شوت انجام می شود) انجام داد، بلکه به توالی نیاز است.

بنابراین اجازه می دهد این فرآیند سریع تر و روان تر انجام شود. این فرآیند با نام “حافظه عضلانی” نیز شناخته می شود. تلاش آگاهانه شما برای تغییری در تکنیک شوت زنی قدیمیتان (یا حتی فکر کردن به آن) درست پیش از انجام شوت، باعث کند شدن فرآیندی که در بالا توضیح داده شد می شود و در اکثر موارد تداخل بین این دو مورد پیش می آید.

جف هورناسک

ایجاد کردن یک عادت

هنگامی که شما در حال انجام پرتاب آزاد هستید، کاملا ضروری است که شما از یک روال خاص پیروی کنید.

تمرین و تکرار به تقویت عادات شوت زنی خوب در طول زمان کمک خواهد کرد و به شما امکان می دهد ذهن خود را خالی کنید. علاوه بر آن به بهبود عملکرد مخچه می شود.

هنگامی که به پشت خط پرتاب آزاد قدم می گذارید، باید توپ را طبق عادت خود در دست بگیرید؛ زدن توپ به زمین قبل از پرتا نیز باید طبق روال و عادت شخصی تان انجام شود. قبل از پرتاب نیز باید مدت زمانی که تمرکز کنید، برابر با عادت شما باشد. سپس شما باید توپ را با همان شکل و تکنیکی که همیشه استفاده می کنید، پرتاب کنید.

ایجاد این عادت از طریق تمرین های دائمی حاصل می شود. بازیکنانی که در پرتاب های پنالتی فوق العاده هستند، حتی پس از فوق العاده شدن نیز به تمرینات خود ادامه می دهند. این کار مانند دوچرخه سواری نیست که وقتی شما آن را یاد گرفتید تا آخر عمر با شما باشد. اگر از آن استفاده نکنید و عادت خود را تکرار نکنید آن را از دست خواهید داد.

 نکته جالب:

“حتی بازیکنان NBA نیز در هنگام پرتاب آزاد عادت هایی دارند. در زیر مثال هایی از عادات منحصر به فرد بازیکنان ان بی ای در هنگام پرتاب پنالتی را می خوانیم:

جف هورناسک که ۸۸ درصد پرتاب های پنالتی دوران بازی خود را به ثمر رسانده است، در هنگام پرتاب پنالتی توپ را به تعداد معینی به زمین می زد و سپس گونه خود را با دست راست خود مالش می داد.

ریچارد همیلتون یک بار توپ را در سمت خود دریبل می زند، نفس می کشد، توپ را دو بار در جلوی خود به زمین می زند و سرانجام پس از آنکه یک بار دیگر توپ را در سمت راست خود به زمین زد،پرتاب خود را انجا می دهد.

اسنیو نش چند بار حرکت پرتاب توپ را تمرین می کند(بدون توپ)، انگشتانش را می لیسد، موهایش را عقب می زند (زمانی که موهاش بلند بود) و سپس توپ را پرتاب می کند.”

تمرین کافی نیست؛بی عیب تمرین کنید

هر زمان که شما یک مهارت را تمرین می کنید،یکی از این دو اتفاق می افتد: یا در حال بهتر شدن هستید یا در حال بدتر شدن. دلیل این امر ساده است؛تکرار باعث ایجاد عادت می شود.

پرتاب صدها پرتاب پنالتی در هر روز افزایش قابل توجه درصد پرتاب های پنالتی شما را تضمین نخواهد کرد. استاد شدن در یک مهارت نیاز به تکرار دارد، اما مقدار این تکرار ها تنها نیمی از این معادله است.

وقتی شما پرتاب پنالتی تمرین می کنید،باید بی عیب ترین فرم اجرایی را انجام دهید. زمان تمرین بهترین وقت برای ایجاد اصلاحات روی تکنیک شماست نه وقت مسابقه.

وارد کردن به بازی

فاحش ترین تفاوت بین انجام پرتاب پنالتی در تمرینات با انجام آن در جریان یک بازی، فشار زمان مسابقه است. محیط تمرین محیطی راحت است؛ چراکه هیچ گونه محدودیت زمانی در آن وجود ندارد، هیچ کس شما را تماشا نمی کند و پیروزی یا شکستی در کار نیست. اما در زمان مسابقه فشار عامل پایه است. همه فعالیت ها در زمین متوقف شده است و همه چشم های حاضر در سالن روی شما متمرکز شده است. انجام یک پرتاب آزاد می تواند تجربه ای ویران کننده برای اعصاب شما باشد؛ به خصوص اگر شما برای تحمل فشار آماده نباشید.

جنبه مثبت قضیه این است که عملکرد خوب در زیر فشار یک مهارت است. این به این معنی است که شما می توانید کارایی خود را با سخت کار کردن و تمرین بهبود بخشید. در اینجا راهنمایی هایی برای شبیه سازی موقعیت هایی که مقدار تنش و فشار در آنها بالاست، انجام می دهیم:

برای کار خود عواقبی در نظر بگیرید:

برای خود موقعیتی خلق کنید که در آن از دست رفتن پرتاب پنالتی توسط شما عواقبی در پی داشته باشد. بدانید عاملی وجو دارد که باعث تولید فشار می شود. راه های مختلفی برای انجام این کار وجو دارد. یکی از محبوب ترین روش ها این است که نیاز به سرعت و دیگر فشارهای بدنی را به عنوان عامل فشار در نظر بگیرید.

تکرارهای واقع بینانه انجام دهید:

توانایی گل کردن ۱۰ پرتاب آزاد پشت سر خیلی خوب خواهد بود، اما این یک اندازه گیری غیر واقعی از توانایی شما در پرتاب های پنالتی خواهد بود؛ چراکه حداکثر پرتاب های پنالتی پشت سر هم در طول یک بازی حداکثر ۳ پرتاب است. (به جز موارد خاص)این قابل قبول است که اگر شما هنوز در حال اصلاح کردن تکنیک شوت زنی خود هستید، چند شوت پشت سر هم بزنید، اما برای آماده شدن برای یک مسابقه واقعی شمار باید هر بار یک شوت بزنید. برای شبیه سازی شرایط بازی بین پرتاب هایتان حداقل ۱۰ ثانیه اختلاف بیندازید.

پرت کردن حواس:

گل شدن توپ در یک سالن آرام و بی سروصدا عالی است، اما این کار شما را برای شوت زدن در مقابل جمعیتی مخالف در یک سالن پر سروصدا آماده نمی کند. بنابراین به جای ترس از چنین موقعیتی برای آن آماده شوید. تمرین های پرتاب آزاد خود را با تعداد زیادی عوامل حواس پرتی در اطرافتان مثل سروصدای جمعیت، حرف های مهمل، موسیقی، راه رفتن های تماشاگران و هر چیز دیگری که فکر می کنید-انجام دهید.

در زمین بسکتبال، احساسات بسیار کمی وجود دارد که از این حس که تیم حریف با گل شدن پرتاب های پنالتی شما شکست خورده است، رضایت بخش تر باشد. راهنمایی هایی بالا را دنبال کنید و پس از آن شما نیز با چنین حسی غریبه نخواهید بود.

دیدگاهتان را بنویسید