Anticipate

پیش بینی كردن، انتظار داشتن

Anticipation of a call

شرایط نادرستی كه طبق آن دا ور بر اساس تجربه ی خود در موارد مشابه، تصمیمگیری می كند و در واقع نوعی نقض قوانین صورت…

Apex

رأس، نوك، سر، نقطه اوج

Apex of the jump

نقطه اوج پرش (آخرین نقطه ای كه توپ ه بطرف حلقه رها می شود)

Apparatus (sl.)

اندام های تناسلی بیرونی، جهاز تناسلی خارج

Appeal

استیناف، درخواست

Appearance

قیافه، سر و وضع، سر و ظاهر

Append

الحاق كردن، پیوست كردن، وصل كردن، بستن

Apply

استفاده كردن، به كار گرفتن

Approach

١- نزدیك شدن، نزدیك آمدن، پیشروی كردن، جلو رفتن ٢- نگرش یا طرز تفكر بازیكن یا مربی

Approach step

یك گام به جلوی (مدافع به سمت حریف مهاجم هنگامی كه توپ ر ا برای پرتاب بالا می برد یا هنگامی كه پاسی را دریافت…

Approve

أیتید كردن، تصویب كردن، تحسین كردن

Approximately

به طور تقریبی، حدود، در حدود

Apt

١- مستعد ٢- مناسب ٣- تیزهوش، سریع الانتقال