به مناسبت پانزدهمین سالگرد درگذشت آيدين نيكخواه بهرامى، قهرمان ملى بسكتبال ايران/ بازنشر

به مناسبت پانزدهمین سالگرد درگذشت آيدين نيكخواه بهرامى، قهرمان ملى بسكتبال ايران/ بازنشر

به مناسبت پانزدهمین سالگرد درگذشت آيدين نيكخواه بهرامى، قهرمان ملى بسكتبال ايران/ بازنشر

سوگنامه آيدين

اجرا: مهراد خورشیدی

نویسنده: افشین رضاپور

ويژه برنامه راديو بسكتبال در سالگرد آيدين كه در هفتم دى ماه ١٣٨٦ بر اثر سانحه تصادف درگذشت.

صداى احسان اميرى را مى شنويد از مرگ هاى تراژيك در تاريخ بسكتبال ايران

روايتى شنيده نشده از سعيده فتحى، روزنامه نگار ، در نخستين ساعات بعد از سانحه تصادف آيدين

بخشى از گفت و گوى مهراد خورشیدی با اشكان مهريار كارگردان مستند آيدين را مى شنويد.

مصاحبه كامل با اشكان مهريار را در برنامه اى جداگانه و بزودى در راديو بسكتبال و از طريق سايت خانه بسكتبال ايران خواهيد شنيد

سوگنامه آيدين

صداى پريسا يزدانى

برادر از زبان برادر

مرور چند خاطره از آيدين با صمد نيكخواه بهرامى

اسطوره و مرگ

صداى افشين رضاپور

سالگرد آیدین نیکخواه بهرامی. قهرمان فقید بسکتبال ایران.

سایت خانه بسکتبال ایران : درگذشت آیدین نیکخواه ‌بهرامی، یکی از وقایع قابل تأمل فقط در جامعۀ ورزش ما نبود بلکه کل جامعۀ ایرانی از مرگ یک قهرمان غمگین شد.

ما از لحظه شنیدن خبر فوت آیدین هر سال تا امروز با این سوال روبه رو هستیم

چه می‌شود که افراد، برجسته می‌شوند و در خاطره‌ها می‌مانند؟

آیدین نیکخواه بهرامی

آیدین در زمان خود بسیاری از خلأ‌های بسکتبال را در حرکت جمعی با سایر دوستانش در تیم ملی پر کرده بود. او همراه با تیم ملی بسکتبال در رویدادهای مختلف آسیایی، مردم را که عادت به مؤفقیت‌های بسکتبال نداشتند، دچار شگفتی کرد.

او یکی از بازیکنانی بود که به بسکتبال ایران هویت تازه‌ای بخشید و قابلیت‌های بسکتبال ایران را به ما نشان داد.

آیدین به همراه جریان زنده و پویای نسل طلایی، بسکتبال ایران را به بلوغ رساندند. در خلاء اسطورگی، اسطوره‌ شد و قدرت بسکتبال ایران در آسیا را به مردم القاء کرد. او رؤیای ذهنی و جمعی ما در بسکتبال شد که آنها را به واقعیت تبدیل کرد. تجربه‌ی زیسته‌ای تا با بهره‌گیری از آنها بتوانیم بسکتبال بهتری داشته باشیم.

اگر آیدین هنوز در یادها هست و من می‌بینم کسانی را که در دورۀ آیدین نبودند اما همچنان یادش را گرامی می‌دارند، دلیلش در واقع همان انتظار جمعی جوانان ماست، که از دیروز تا هنوز باور دارند، آیدین، رویاهای قشنگ بسکتبال را برای‌شان ساخته است و آنان با این رویایِ شکل یافته زندگی می‌کنند که محصول رنج‌های جوانانی همچون آیدین است که به طرز ناگواری‌ از نسل جوان بسکتبال ایران جدا شد.

او اسطورۀ قابل درک و لمس دورۀ ماست که معصومانه از میان ما رفت.

مرگ‌های تراژیک در تاریخ بسکتبال ایران

زنده نگاه داشتنِ آرمان کسانی که مبدا حرکت آنان بسکتبال بود اما در زمان خود ستایش نشدند از اهداف نسل‌های بعدی تاریخ است.

در تاریخ بسکتبال ایران چهره‌هایی بودند که در دورۀ خود حرکتی آرمانی را آغاز کرده بودند و همچون نوری بر نسل‌های بعد از خود تابیدند اما مرگ، به هیچ‌یک از آنان فرصت ستایش شدن نداده بود.

مرگِ کامبیز مخبری، مسعود ماهتابانی، مجید پاشامقدم و آیدین نیکخواه بهرامی در تاریخ بسکتبال ایران با حرکت آرمان‌گرایانۀ هر یک از اینان یک تراژدی بود.

اجازه بدهید سیرِ خطی زمان را درهم بشکنیم و از بسکتبال دانشجویان جهان در پاریس به سال 1336 آغاز کنیم. کامبیز مخبری از اعضای مؤثر تیم ملی، چند ماه بعد از بازگشت به ایران و در حالی که تازه از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شده بود، در سانحۀ تصادف درگذشت.

مسعود ماهتابانی، سال‌های دهۀ 40 کاپیتان تیم ملی بسکتبال بود که در دوران مربیگری در تیم ملی، و به فاصله سه ماه تا شروع پیکارهای بسکتبال هفتمین دوره بازی‌های آسیایی 1974 تهران، در دریا غرق شد.

مجید پاشامقدم یکی از بهترین‌های بسکتبال در آغاز دهۀ 60 که در بین 10 بازیکن برتر مسابقات جام ملت‌های 1983 هنگ کنگ قرار گرفته بود، چند ماه پس از بازگشت به ایران، بر اثر یک بیماریِ نادر در حین تمرین در سالن بسکتبال درگذشت.

به مناسبت پانزدهمین سالگرد درگذشت آيدين نيكخواه بهرامى، قهرمان ملى بسكتبال ايران/ بازنشر

آیدین نیکخواه بهرامی، ملی‌پوش دهۀ 80، بعد از افتخار آفرینی در بازی‌های آسیایی 2006 دوحه و کسب اولین عنوان قهرمانی آسیا با تیم ملی بسکتبال و راهیابی به المپیک 2008 پکن، روز هفتم دی ماه 1386 در سانحۀ تصادف جادۀ تهران – چالوس جان سپرد.

صفحات تاریخ بسکتبال ایران، امضای اثر هریک از این ستاره‌ها را در خود جای داده و مرگ‌های تراژیک آنان در ذهن تاریخ به جا مانده است.

شناسنامه

آیدین نیکخواه بهرامی در روز شانزدهم  بهمن 1360 در تهران متولد شد. از 10 سالگی به همراه برادر کوچک‌ترش صمد نیکخواه بهرامی، تمرینات بسکتبال را در سالن چمران (بولینگ عبدو) زیر نظر سعید طاعتی، شروع کرد.

حمایت‌های پدر، ایرج نیکخواه بهرامی و مادر، فرزانه ابراهیمی‌فخار، منجر به اشتیاق و علاقه‌مندی بیشتر دو برادر به بسکتبال شد.

پیشرفت فنی آیدین با توجه به وضعیت خاص جسمانی از جمله قامت بلندش در بین هم‌سن و سالان، باعث درخشش آیدین نیکخواه بهرامی در تیم‌های پایه‌ای شد. وی رده‌های سنی نوجوانان و جوانان را با قهرمانی‌های متعددی پشت سر گذاشت و سپس در سال 2000 پیراهن تیم بسکتبال جوانان ایران را برتن کرد.

آیدین نیکخواه بهرامی به اتفاق صمد نیکخواه بهرامی، حامد حدادی، سامان ویسی، علیرضا هنردوست، مهدی کامرانی، حامد آفاق، حامد سهراب‌نژاد و بسیاری دیگر از بسکتبالیست‌های جوان اواسط دهۀ 80، جریان و حرکتی نو و جمعی را در همان دوران با موفقیت‌های تیم ملی پدید آوردند که به نسل طلایی بسکتبال ایران شهرت یافت.

علاوه بر موفقیت‌های ملی آیدین که کسب مدال برنز بازی‌های آسیایی 2006 دوحه و مدال طلای جام ملت‌های 2007 آسیا بود، وی با تیم باشگاه صباباتری در لیگ برتر بسکتبال ایران و جام باشگاههای آسیا قهرمان شد.

آیدین نیکخواه بهرامی در روز هفتم دی ماه 1386، در حالی که سوار بر خودروی زانتیای خودش بود در یک حادثۀ رانندگی در منطقۀ کمربندی نمک‌آبرود به نوشهر، بر اثر جراحات ناشی از برخورد خودرو به گاردریلِ کنار جاده، درگذشت.

سوگنامه آیدین

دل‌نوشته‌های ما و عکس‌های تو هنوز فریادهای خاموش ما شدند. اشک‌های‌مان آرام از پشت دیوارِ پلک‌ها، همیشه‌ی جاودانه‌ی نبودنت را حس می‌کند و «تو نیستی که ببینی چگونه عطر تو در عمقِ لحظه‌ها جاری است»…

سلام آیدین!

دوباره هفتم دی ماه آمد و دوباره ما با دل‌نوشته‌های‌مان آمدیم. با ورق زدن آلبوم خاطرات‌مان که در دوردست‌ها جا مانده است اما هر سال یادِ تو را زنده می‌کند. فقط عکس‌های تو نیستند؛ ما دلتنگی‌های‌مان را در دفتر خاطرات مرور می‌کنیم. با سکوت، بغض و تن لرزه‌های همیشه که 7 دی هر سال، حسرت نداشتنت را کم نمی‌کند.

سلام ققنوس زیرِخاک! «حال همه ما خوب است اما تو باور نکن» …

به مناسبت پانزدهمین سالگرد درگذشت آيدين نيكخواه بهرامى، قهرمان ملى بسكتبال ايران/ بازنشربه مناسبت پانزدهمین سالگرد درگذشت آيدين نيكخواه بهرامى، قهرمان ملى بسكتبال ايران/ بازنشر

سال 1378 روی سکوهای تالارهای پیرِ شهر همهمه‌ای برپا شد. صحبت از تولد دو برادر در بسکتبال بود؛

آیدین و صمد نیکخواه بهرامی.

تو، برادر بزرگتر، جوانی ترکه‌ای که صدای گام‌هایت در زمینِ بسکتبال زودتر طنین‌انداز می‌شود.

وقتی می‌خواهند به آینده خوبت اشاره کنند ظاهر تو و قد و قامتت را با بازیکنان خارجی می‌سنجند. خیلی زود به نماد جوانیِ بسکتبال تبدیل می‌شوی. می‌گویند قد و قواره‌ات استاندارد است. شبیه یوگسلاوها.

قدبلند، شوتزنِ چابک، با مهارت بازی کردن در همه جای زمین بسکتبال.
تا آن زمان، بسکتبال ایران کمتر کسی را مثل تو دیده بود.

تو و صمد اشتیاق بُهت‌ آوری را در بسکتبال اواخر دهۀ 70 ساخته بودید. هر سال که می‌گذشت، صدای مردم برای تشویق هر دوی شما بلندتر می‌شد.

اثبات نبوغ، بهانۀ خوبی برای رقابت تو با برادرت، صمد شد.

بازی‌های مدرسه‌ای، زمین‌های روباز و مسابقه‌های باشگاهی، شاهدِ کُری‌خوانی‌های دو برادر بودند، با شیرینیِ رقابت‌هایی که با شیطنت‌های دوران نوجوانی، پایانش بحث و مجادله کردن با همدیگر بود.

بعد از درخشش تو و بقیۀ پدیده‌های نسل نو بسکتبال در مسابقات جوانان و لیگ و بازی‌های غرب آسیا، همینطور بسیاری از تورنمنت‌های دیگر، اولین تاریخ‌سازی تو با مدال برنز بازی‌های آسیایی به پایان رسید. مدالی بعد از 55 سال برای بسکتبال ایران در دوحه 2006 …این مدال برای مردم که از تو و هم‌نسلانت توقع داشتند، پیام مهمتری داشت؛

باور کردن بازیکنانی که برای بسکتبال ایران، «نسل طلایی» ساختند.

این تصویری است که گذشته‌ای از روزهای با تو بودن را در ذهن تداعی می‌کند و از کنار لحظات حال می‌گذرد. یک نوشته، یک عکس، یک برنامۀ تلویزیونی و صحبت‌های کوتاه، مرتب تصویر تو را در ذهن پدیدار می‌کند.

توکوشیمای ژاپن

با حال و هوای خاص مسابقات بسکتبال جام ملت‌های 2007 آسیا و انتخابی المپیک 2008 پکن.

خودت را در میان تبلیغات ژاپنی‌ها یا قدرت بسکتبالیست‌های دورگه و چندملیتی قطر و لبنان گم نکردی. سرعتِ چشم بادامی‌های کره هم زمین گیرت نکرد. رفته بودی تا کار نیمه کاره را تمام کنی.

یک سال پیش از این بازی‌ها قول داده بودی شکست قطر در بازی‌های آسیایی 2006 دوحه را جبران می‌کنی. بازی‌های مقدماتی تمام شدند و تو در بازی با قطر همان کردی که وعده‌اش را داده بودی. با 60 درصد پرتاب‌های سه امتیازی موفق، با 25 امتیاز طی 25 دقیقه بازی، با تاریخ‌سازی در بسکتبال ایران که برای نخستین مرتبه تیم ملی در جام ملت‌های آسیا فینالیست شد.

فینال با شکل تکامل یافتۀ بازی تو و همنسلانت و با قهرمانی ایران به پایان رسید و تو پرچم را به دست گرفتی و دور افتخار زدی. دورِ افتخار در مسیر المپیک 2008 پکن…

به مناسبت پانزدهمین سالگرد درگذشت آيدين نيكخواه بهرامى، قهرمان ملى بسكتبال ايران/ بازنشر

رویای بازی کردن در المپیک از لحظه به صدا درآمدنِ سوتِ پایان فینالِ جام ملت‌ها همراه تو بود.

بازی‌ات فرق کرده بود. می‌خواستی خودت را برای پروازی بلندتر در ارتفاع المپیک آماده کنی … اما در آن شبِ سردِ زمستانی در راه، میان جاده … با پای مصدوم و بدنی خسته … اتومبیل زانتیا…

می‌بینی آیدین؟ دفتر دلتنگی‌های‌مان را که مرور می‌کنیم چگونه آن شبِ سرد و ساکت از جلوی چشمان‌مان عبور می‌کند و با خودش حسرتی چندین ساله دارد؟ (آه می‌کشی و ادامه) باز هم اشک‌های بدرقه‌گر در انتظار جادۀ بی‌انتها سرازیر می‌شوند.

در میان بهت و بغض سوگواران تو، باور رفتنت سخت است. تابِ تحملِ رفتنِ بدونِ بازگشتِ تو نیست. واژه‌ها را نمی‌شود در ترکیب‌های مناسب کنار هم گذاشت. ما یاد گرفته بودیم در وصف بازی و بیان حضور قامت رعنایت در میدان مسابقه ترکیب‌ واژگان زیبا بسازیم، اما مرگ…

در طالع‌ات پروازکردن زیاد بود اما پروازِ آخرت بدجوری دل‌مان را شکست قهرمان!

به مناسبت پانزدهمین سالگرد درگذشت آيدين نيكخواه بهرامى، قهرمان ملى بسكتبال ايران/ بازنشر

«حرف‌های ما هنوز ناتمام تا نگاه می‌کنی وقت رفتن است»…

آیدین نیکخواه بهرامی پیش از آنکه بال‌هایش در ارتفاع المپیک به پرواز درآید، پروازی ابدی کرد.

فردا و فرداهای رفتنت روزنامه‌ها نوشتند:

شبانه‌های بی تو، یعنی حضور گریه

آیدین؛ معنای محبت و وفاداری

ققنوس زیر خاک

امان از سرو افتاده

آیدینِ طلایی رفت…

این‌ها هنوز تداعی‌گر آن روزهاست… دورانی که ذوق و شوقِ افتخارآفرینی‌ها را نیمه کاره گذاشتی و رفتی…

خداحافظ آیدین!
خداحافظ شماره 8 ابدی

نویسنده: افشین رضاپور (این نوشته‌ها در برنامۀ سوگنامۀ آیدین از رادیو بسکتبال پخش شد).

 

دیدگاهتان را بنویسید